آیات توحیدی
آیات توحیدی:
1- وَ لا تَدْعُ مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا يَنْفَعُكَ وَ لا يَضُرُّكَ فَإِنْ فَعَلْتَ فَإِنَّكَ إِذاً مِنَ الظَّالِمينَ.( يونس 106)
و جز خدا چيزى را كه نه سودى به تو مىرساند و نه زيانى، مخوان، كه اگر چنين كنى از ستمكاران خواهى بود.
( تفسير نمونه ج8 395 ).
مخوان یعنی:
- مورد خطاب قرار نده
- مورد طلب ودر خواست قرار نده
- صدایش نکن (یا فلان نگو)
- به او متوسل و پناهنده نشو
- از او حاجت مخواه
- عبادت و پرستش نکن
2- وَ إِن يَمْسَسْكَ اللَّهُ بِضُرٍّ فَلَا كَاشِفَ لَهُ إِلَّا هُوَ وَ إِن يُرِدْكَ بخَِيرٍْ فَلَا رَادَّ لِفَضْلِهِ يُصِيبُ بِهِ مَن يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيم (یونس 107)
اين جمله، حاليه و تتمه بيان آيه قبل است، و معناى مجموع دو آيه چنين است: به جاى خداى تعالى، حاجت از چيزى مخواه كه نه سودى دارد و نه زيانى، در حالى كه اگر خداى تعالى ضررى به تو برساند هيچ چيز و هيچ كس غير خود او نمىتواند آن ضرر را از تو برگرداند و يا بردارد، و اگر چيزى براى تو بخواهد هيچ چيز و هيچ كس غير خود او نمىتواند آن خير را از تو برگرداند، پس قاهر و غالب تنها او است، و لا غير. آرى، او است كه به مشيت و ارادهاش خير به بندگانش مىرساند و با اين حال غفور و رحيم نيز هست و گناهان بندگانش را مىآمرزد و به آنان رحم مىكند. و وقتى اللَّه تعالى متصف به چنين اوصافى است و وقتى غير او از چنين اوصافى تهيدست است همين خود اقتضاء مىكند عبادت و دعا را به وى اختصاص دهند
(ترجمه تفسير الميزان ج10 197).
وَ إِنْ يَمْسَسْكَ اللَّهُ بِضُرٍّ فَلا كاشِفَ لَهُ إِلَّا هُوَ» و اگر خداوند محنتى از بلا، سختى ، بيمارى وفقر و. . . براى تو بياورد هيچكس جز وى قادر بر رفع آن نيست. (ترجمه مجمع البيان فى تفسير القرآن ج11 376 ).
وَ إِنْ يُرِدْكَ بِخَيْرٍ فَلا رَادَّ لِفَضْلِهِ» و اگر خيرى براى تو بخواهد از سلامتى جسم ، نعمت ، فراخى در زندگى و امثال آن نيز احدى قدرت جلوگيرى و منع آن را ندارد.
«يُصِيبُ بِهِ مَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ» خير را بهر كه خواهد از بندگان خويش ميرساند و بمقتضاى حكمت و بر طبق مصلحتى كه ميداند بوى عطا ميكند.
«وَ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ» و او در مورد گناهان بندگان خود آمرزنده است و نسبت بدانها مهربان و رحيم است.
(ترجمه مجمع البيان فى تفسير القرآن ج11 377 ).
3-وَلا تَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ فَتَكُونَ مِنَ الْمُعَذَّبين . الشعراء -213
«هيچ معبودى را با خداوند مخوان كه از معذبين خواهى بود».
تفسير نمونه ج15 365
4- القصص : 88 - وَ لا تَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ كُلُّ شَيْءٍ هالِكٌ إِلاَّ وَجْهَهُ لَهُ الْحُكْمُ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ.
و معبود ديگرى را با خدا مخوان كه هيچ معبودى جز او نيست، همه چيز جز ذات پاك او فانى مىشود، حاكميت از آن اوست و همه به سوى او بازمىگردد.
تفسير نمونه ج16 184
با خداى يكتا خداى ديگرى را مخوان و حوائج خود را از غير او مخواه جز ذات يگانه و بي همتاى او شريكى نيست همه چيز فنا پذير و تباه شدنى است، جز ذات خداوند در جهان آفرينش، قضاء و حكم قطعى و نافذ از آن خداست و سرانجام بسوى او بازگردانده مىشويد تا جزاى اعمال خود را ببينيد.
ترجمه مجمع البيان فى تفسير القرآن ج18 246
5- الجن : 18 وَ أَنَّ الْمَساجِدَ لِلَّهِ فَلا تَدْعُوا مَعَ اللَّهِ أَحَداً.
و اينكه مساجد از آن خدا است، در اين مساجد احدى را با خدا نخوانيد.
تفسير نمونه ج25 120
با خدا احدى غير او را مخوانيد، براى اينكه مساجد تنها مال او است.
ترجمه تفسير الميزان ج20 76
تقديرش اين است. و لأنّ المساجد للَّه فلا تدعوا مع اللَّه احدا سوى اللَّه. براى اينكه البتّه مسجدها مخصوص خداست. پس در مساجد هيچكس را جز خدا نخوانيد و مقصود اينست. در اماكنى كه براى عبادت و نماز بنا شده احدى را بر وجه شريك كردن در عبادت ياد نكنيد. چنانچه نصارى در معبدهاى خود و مشركين در كعبه ميكنند.
ترجمه مجمع البيان فى تفسير القرآن ج25 386
(يعنى در مواضعى كه براى عبادت و نماز قرار داده شده است احدى را بصورت شريك ساختن در عبادت در ذكر خود نياوريد چنانكه نصارى در كليساها و مشركين در مكّه مىكنند).
تفسیر خسروی:
6- قُلْ مَنْ يُنَجِّيكُمْ مِنْ ظُلُماتِ الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ تَدْعُونَهُ تَضَرُّعاً وَ خُفْيَةً لَئِنْ أَنْجانا مِنْ هذِهِ لَنَكُونَنَّ مِنَ الشَّاكِرينَ (انعام-63)
قُلِ اللَّهُ يُنَجِّيكُم مِّنهَْا وَ مِن كلُِّ كَرْبٍ ثُمَّ أَنتُمْ تُشرِْكُونَ(انعام- 64)
بگو چه كسى شما را از تاريكيهاى خشكى و دريا رهايى مىبخشد؟ در حالى كه او را آشكارا و در پنهانى مىخوانيد (و مىگوئيد): اگر از اين (خطرات و ظلمتها) ما را رهايى بخشيدى از شكرگزاران خواهيم بود.
تفسير نمونه ج5 278
بگو خداوند شما را از اينها و از هر مشكل ، غم و اندوه و ناراحتى نجات مىبخشد باز هم شما براى او شريك مىسازيد! (و راه كفر مىپوئيد)
تفسير نمونه ج5 278
گويا مراد از نجات دادن از ظلمات دريا و خشكى، نجات دادن از شدايدى است كه انسان در خلال مسافرتهاى زمينى و دريائيش با آن روبرو مىشود، از قبيل سرماى شديد و گرماى طاقتفرسا و باران و برف و طوفان و برخورد با راهزنان و امثال آن.
و معلوم است كه اين گرفتارىها اگر در تاريكى شب پيش بيايد، طاقتفرساتر خواهد بود، زيرا در تاريكى شب و در ظلمتى كه ابر و باد ايجاد مىكند، اضطراب آدمى و حيرت و بيچارگى او بيشتر مىشود، و كمتر مىتواند راه چارهاى به دست آورد، از اين جهت در اين آيه، مساله نجات دادن را مقيد به ظلمات كرده و گر نه اصل معناى آيه، استفهام از اين است كه:
چه كسى شما را در شدايد دستگيرى مىكند؟.
ترجمه تفسير الميزان ج7 189
تَضَرُّعاً وَ خُفْيَةً"- بطورى كه راغب در مفردات گفته" تضرع" به معناى اظهار ضراعت و درماندگى است «1» به همين جهت در مقابل آن،" خفية" را به كار برده كه معناى پوشيدگى است. بنا بر اين، تضرع در دعا عبارت است از اظهار و علنى ساختن آن، و خفيه در آن عبارت است از اخفا و نهان داشتن آن.
آرى وقتى مصيبتى به انسان مىرسد، نخست در خفا و به طور مناجات، نجات خود را از خداوند مىطلبد، و آن گاه كه دعاى نهانى اثر نكرد و مصيبت رو به شدت گذاشت و آثار نوميدى و انقطاع از اسباب هم كم كم نمايان شد، آن وقت است كه ديگر ملاحظه اطرافيان خود را نكرده و از اينكه مردم به ذلت و درماندگيش پى مىبرند، پروا ننموده و علنا گريه و زارى را سر مىدهد.
ترجمه تفسير الميزان ج7 190
روى اين حساب معناى آيه اين است كه: خداى تعالى نجات دهنده از هر مصيبت و گرفتارى است، چه زمينى و چه دريايى، چه كوچك و چه بزرگ.
7- يونس : 18 وَ يَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا يَضُرُّهُمْ وَ لا يَنْفَعُهُمْ وَ يَقُولُونَ هؤُلاءِ شُفَعاؤُنا عِنْدَ اللَّهِ قُلْ أَ تُنَبِّئُونَ اللَّهَ بِما لا يَعْلَمُ فِي السَّماواتِ وَ لا فِي الْأَرْضِ سُبْحانَهُ وَ تَعالى عَمَّا يُشْرِكُونَ .
تفسير نمونه ج8 249 :
و غير از خدا چيزهايى را پرستش مىكنند كه نه به آنها زيان مىرساند و نه سودى به آنان مىدهد، و مىگويند اينان شفيعان ما نزد خدا هستند بگو: آيا خداوند را به چيزى خبر مىدهيد كه در آسمانها و زمين سراغ ندارد؟ منزه است او، و برتر است از آن شريكهايى كه قرار مىدهند.
ترجمه تفسير الميزان ج10 40 :
«عبارت: أََ تُنَبِّئُونَ اللَّهَ بِما لا يَعْلَمُ فِي السَّماواتِ وَ لا فِي الْأَرْضِ» حاصلش اين است كه خداى تعالى خودش هيچ اطلاعى از اينكه (چنين اربابى آفريده و زمام امور عالم را بدست چنين مخلوقاتى داده و) چنين شفيعانى به درگاه خود درست كرده ندارد، نه در آسمانها چنين خدايانى سراغ دارد و نه در زمين. پس، اينكه شما از وجود چنين خدايانى خبر مىدهيد، در حقيقت به خداى تعالى خبرى مىدهيد كه خود او علمى به آن ندارد.
8- النحل : 73 وَ يَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا يَمْلِكُ لَهُمْ رِزْقاً مِنَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ شَيْئاً وَ لا يَسْتَطيعُونَ.
تفسير نمونه ج11 322 :
آنها غير از خدا موجوداتى را مىپرستند كه مالك روزى آنها از آسمانها و زمين نيستند و توانايى بر اينكار را ندارند.
تفسير نمونه ج11 322:
نه تنها مالك چيزى در اين زمينه نيستند، بلكه" توانايى بر خلق و ايجاد و دسترسى به آنها نيز ندارند" (وَ لا يَسْتَطِيعُونَ).
اشاره به اينكه مشركان به اين گمان به دنبال پرستش بتها مىرفتند كه آنها را در سر نوشت و سود و زيان خود، مؤثر مىپنداشتند، در حالى كه مىدانيم يكى از مهمترين مسائل زندگى انسان رزق و روزى او است، اعم از ارزاقى كه از آسماننازل مىشود (همچون قطرات حياتبخش باران و اشعه زنده كننده آفتاب و مانند آن) و يا آنها كه از زمين مىرويد و استخراج مىگردد، هيچيك از اينها در اختيار بتها نيست، آنها موجودات بىارزشى هستند كه هيچ ارادهاى از خود ندارند، و تنها خرافات و تعصبهاى مملو از جهل است كه به آنان نقشى داده است.
در حقيقت جمله" لا يستطيعون" دليلى است براى جمله" لا يملكون" يعنى آنها مالك چيزى از روزيها نيستند به دليل اينكه كمترين قدرتى براى خلقت يا حفظ آنها ندارند.
9- الفرقان : 55 وَ يَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا يَنْفَعُهُمْ وَ لا يَضُرُّهُمْ وَ كانَ الْكافِرُ عَلى رَبِّهِ ظَهيراً .
تفسير نمونه ج15 121:
آنها غير از خدا چيزهايى را مىپرستند كه نه به آنها سودى مىرساند و نه زيانى، و كافران در برابر پروردگارشان (در طريق كفر) كمك كار يكديگرند.
ترجمه تفسير الميزان ج15 317 :
اين كفار مشرك، خدا را گذاشته چيزى مىپرستند كه نه سودى به حالشان دارد و نه در عوض پرستش، خيرى و نه در صورت ترك پرستش، ضررى به ايشان مىرساند و كافران همواره در دشمنى با پروردگارشان معاونين شيطان بودهاند.
10-(نمل -62) أَمَّن يجُِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَ يَكْشِفُ السُّوءَ وَ يَجْعَلُكُمْ خُلَفَاءَ الْأَرْضِ أَ ءِلَهٌ مَّعَ اللَّهِ قَلِيلًا مَّا تَذَكَّرُونَ
ترجمه مجمع البيان فى تفسير القرآن ج18 131
(آيا خدايان شما بهتر است) يا آن خدايى كه درمانده را اجابت و بيچارگيش را برطرف مىكند؟( اجابت دعاى درمانده اين است كه خواستش را عمل كنند)خدايى كه سختىها و گرفتاريها را بر طرف مىسازد. . . )
11-(بقره -165) وَ مِنَ النَّاسِ مَن يَتَّخِذُ مِن دُونِ اللَّهِ أَندَادًا يحُِبُّونهَُمْ كَحُبِّ اللَّهِ وَ الَّذِينَ ءَامَنُواْ أَشَدُّ حُبًّا لِّلَّهِ وَ لَوْ يَرَى الَّذِينَ ظَلَمُواْ إِذْ يَرَوْنَ الْعَذَابَ أَنَّ الْقُوَّةَ لِلَّهِ جَمِيعًا وَ أَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعَذَابِ(165)
تفسير نمونه ج1 563 :
بعضى از مردم معبودهايى غير از خداوند، براى خود انتخاب مىكنند، و آنها را همچون خدا دوست مىدارند، اما آنها كه ايمان دارند عشقشان به خدا (از مشركان نسبت به معبودهاشان) شديدتر است، و آنها كه ستم كردند (و معبودى غير خدا برگزيدند) هنگامى كه عذاب خدا را مشاهده كنند خواهند دانست كه تمام قدرت به دست خدا است، و او داراى مجازات شديد است (نه معبودهاى خيالى كه از آنها مىهراسند).
ترجمه تفسير الميزان ج1 611 :
در اينكه تعبير فرمود به: (يحبونهم ايشان را- بتها را- دوست ميدارند)، با اينكه بتها سنگ و چوبند، و بايد مىفرمود: (يحبونها- آنها را دوست ميدارند) دلالت هست بر اينكه منظور از انداد تنها بتها نيست، بلكه همه آلهه مشركين است كه يكى از آنها ملائكه و طائفهاى ديگر افرادى از بشرند كه مشركين براى همه اين چند طائفه قائل به الوهيت هستند، بلكه از اين هم بالاتر عموميت آيه، شامل هر مطاعى ميشود، چون اطاعت غير خدا و غير كسانى كه خدا امر به اطاعت آنان فرموده، خود شرك است.
12-الأعراف : 194 إِنَّ الَّذينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ عِبادٌ أَمْثالُكُمْ فَادْعُوهُمْ فَلْيَسْتَجيبُوا لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صادِقينَ .
تفسير نمونه ج7 56 :
آنهايى را كه غير از خدا مىخوانيد (و پرستش مىكنيد) بندگانى همچون خود شما هستند، آنها را بخوانيد و اگر راست مىگوئيد بايد به شما پاسخ دهند (و تقاضايتان را بر آورند)(یعنی: نمی توانند خواسته های شمارا بر آورده سازند).
ترجمه تفسير الميزان ج8 492 :
اين بتها مخلوقند و قدرت بر هيچ كارى ندارند، چون خودشان مثل شما بندگانى هستند، همانطور كه شما مخلوقيد و تدبير امورتان به دست غير است همچنين آن بتها ،دليلش اين است كه اگر شما آنها را بخوانيد دعايتان را مستجاب نمىكنند، بخوانيد آنها را اگر راست مىگوييد كه بتها علم و قدرت دارند، گر چه مشركين صريحا ادعاى علم و قدرت براى بتها نكردهاند، و ليكن ادعاهاى ديگر كردهاند كه دلالت مىكند بر چنين اعتقادى در ايشان و چطور مستجاب مىكنند و حال آنكه دست و پايى كه شما براى آنها تراشيدهايد حركت نداشته نه آن از خود قدرتى نشان مىدهد و نه اين راه مىرود، و نه چشمى كه برايشان درست كردهايد مىبيند، و نه گوشى كه براى آنها ساختهايد مىشنود، البته اين را هم بايد تذكر دهيم كه در اين آيات به جماد هم اطلاق" عبد" شده است.
13-الأعراف : 197 وَ الَّذينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ لا يَسْتَطيعُونَ نَصْرَكُمْ وَ لا أَنْفُسَهُمْ يَنْصُرُونَ .
تفسير نمونه ج7 59 :
و كسانى را كه شما جز او مىخوانيد نمىتوانند ياريتان كنند و نه (حتى) خودشان را يارى دهند.
ترجمه مجمع البيان فى تفسير القرآن ج10 143 :
و گويى پيامبر اسلام مىگويد:
معبود من مرا يارى مىكند و معبود شما نه شما را يارى مىكند و نه خود را.
14-الحج : 73 يا أَيُّهَا النَّاسُ ضُرِبَ مَثَلٌ فَاسْتَمِعُوا لَهُ إِنَّ الَّذينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لَنْ يَخْلُقُوا ذُباباً وَ لَوِ اجْتَمَعُوا لَهُ وَ إِنْ يَسْلُبْهُمُ الذُّبابُ شَيْئاً لا يَسْتَنْقِذُوهُ مِنْهُ ضَعُفَ الطَّالِبُ وَ الْمَطْلُوبُ.
تفسير نمونه ج14 168:
اى مردم مثلى زده شده است گوش به آن فرا دهيد: كسانى را كه غير از خدا مىخوانيد هرگز نمىتوانند مگسى بيافرينند، هر چند براى اين كار دست به دست هم دهند و هر گاه مگس چيزى از آنها بربايد نمىتوانند آن را باز پس گيرند، هم اين طلب كنندگان ناتوانند و هم آن مطلوبان (هم اين عابدان و هم آن معبودان).
ترجمه تفسير الميزان ج14 578 :
معنايش اين است كه اگر فرض شود كه خدايان ايشان بخواهند يك مگس- كهضعيفترين حيوانات است بيافرينند، به هيچ وجه قادر بر آن نيستند، حتى اگر يك پشه چيزى از ايشان را بردارد نمىتوانند از او بگيرند.
اين وصف حال خدايان دروغين ايشان را در قدرت بر ايجاد و تدبير امور، ممثل مىكند كه نه قادر بر خلق مگس هستند و نه قادر بر آسانتر از آن، كه عبارت است از پس گرفتن چيزى كه مگس از ايشان ربوده و ضررى كه به ايشان رسانده است، حال چنين خدايانى چگونه مستحق عبادت و دعا مىشوند؟.
ترجمه تفسير الميزان ج14 578 :
ضَعُفَ الطَّالِبُ وَ الْمَطْلُوبُ" مقتضاى مقام اين است كه مراد از" طالب" آلهه باشد كه بتپرستان آنها را مىخوانند، چون فرض اين است كه مگس چيزى از آلهه ربوده باشد و آلهه قادر بر پس گرفتن آن نباشند. و نيز طالب خلقت پشهاى باشند و آلهه توانايى چنين كارى را نداشته باشند و نيز" مطلوب" مگس باشد كه مطلوب آلهه است يا براى خلق كردن، و يا پس گرفتن چيزى كه ربوده.
15-فاطر : 13 وَ الَّذينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ ما يَمْلِكُونَ مِنْ قِطْميرٍ .
تفسير نمونه ج18 211 :
و كسانى را كه جز او مىخوانيد (و مىپرستيد) حتى به اندازه پوست نازك هسته خرما حاكميت (و مالكيت) ندارند!
ترجمه تفسير الميزان ج17 39 :
" كلمه" قطمير"- بنا به گفته راغب- به معناى اثر و باقى ماندهاى است كه از خرما بر هسته خرما مىماند «1»- و بنا به گفته مجمع البيان" قطمير" آن روپوشى است كه روى هسته خرما را پوشيده.