نقش خداوند در حوادث تلخ و شیرین زندگی انسان،تا چه حدّی است؟

نقش خداوند در حوادث تلخ و شیرین زندگی انسان،تا چه حدّی است؟

 در قرآن می‏خوانیم: ما اصابک من حسنه فمن الله و ما اصابک من سیئه فمن نفسک ( سوره نساء، آیه 79. ):
 هر خوبی به تو رسد از خداوند است ولی هر بدی که به تو رسد از نفس خودت می‏باشد.

کره زمین که به دور خود و خورشید می‏گردد و همواره بخشی از آن روشن و بخشی دیگر تاریک است، هر کجای آن روشن باشد از خورشید است و هر کجای آن تاریک باشد، از خود زمین است.

خداوند انگور را آفرید، ولی بشر از آن شراب ساخت که مایه بروز هزاران حادثه و بیماری است.

خداوند به انسان قدرت داد، ولی عده‏ای با سوء استفاده از این قدرت، به محرومان ستم کردند.

خداوند به انسان عقل داد، ولی عده‏ای از این عقل سوء استفاده کرده و آن را وسیله ای برای  مکر و حیله برای مردم قرار دادند.

🌹پس آنچه از سوی خداوند است، نیکوست و بدی‏ها از خود ما سرچشمه می‏گیرد.🌹

مباحث فلسفه و کلام

📚 📚 📚 کسانیکه پایۀ دینی و اعتقادی مُستحکمی ندارند در امور سیاسی ، خود باخته هستند! 📚

🤔بعضی ها عجب آدمهایی هستند🤔
تاریخ پُر فراز و نشیب انقلاب ، صحنه های تکان دهندۀ فراوانی داشته است که هر یک از آنها در نوع خود،  کم نظیر ،استثنایی و قابل تأمّل میباشند.
یکی از این  صحنه های استثنایی ، تغییر رنگ های لحظه ای و بوقلمون صفتانه ای است که در برخی از انقلابیون  ساختگی ، منفعت طلبانِ مصلحت اندیش  و نان به نرخ روز خورهای باری به هر جهت ،ظهور و بروز یافته است.
ماجرا از این قرار است که در سالهای پس از انقلاب و بویژه در سنوات اخیر ، برخی از مردم و حتی برخی از مسئولین جامعه ،بصورت خیلی ماهرانه و متناسب با تحولات سیاسی جامعه ، چهره و رنگ خود را تعویض کرده و در انواع رنگهای مختلف ، در جریانات دینی و سیاسی کشور به نقش آفرینی پرداخته اند.
نمونه بارز و شاهدی عینی برصدق ادعای اینجانب ، موضع گیریهای متفاوت و متناقضی است که در سنوات اخیر بوقوع پیوسته و هم اکنون نیز ادامه دارد.
در طول چندین سال گذشته ف گروهی از مردم و مسئولین جامعه ، متناسب با نوسانات سیاسی ،گرایشات سیاسی ویژه ای را اتخاذ نموده اند بطوریکه جمع بین گرایشات مختلف ایشان میسّر نبوده ونشانگرضعف ،  بی ثباتی و تزلزل آنهادر یافتن راه و مشی درست و مطابق با دین میباشد.

🔵حال سوالی که پیش می آید این است که چه عامل و یا عواملی سبب بروز چنین بی ثباتی و تزلزل میباشد؟🔵
یافتن پاسخ این سوال چندان مشکل نیست ، بررسی اجمالی نشان میدهد که این افراد ،از جمله کسانی هستند که نه از اعتقاد و تقیّد دینی راسخ و استواری بر خوردار هستند که برمحور دین به چرخش درآیند و نه از آگاهی های سیاسی عمیقی بهره مند هستند که سبب ماندگاری آنها در یک جناح سیاسی واحد گردد چنین افراد ی، گرایشات سیاسی خود را بر اساس منافع و مصالحی که در سر می پرورانند بر میگزینند بطوریکه صبح ، درود گوی کسی هستند که بعد از ظهر ،مرگ او را طلب میکنند؟!
این وضعیت شرایطی را بوجود می آورد که مردم عوام و گروه های عادی جامعه ، از شناختن سَره از ناسَره باز مانند ودر گرداب هولناک جریانات سیاسی گرفتار گردند.
افراد سیاست بازی که به دلیل جهالت ، بی تدبیری و سطحی نگری ، دین و دنیای مردم و جامعه را با خطر و آسیب های جدّی مواجه میسازند.
🌷 برادان و خواهران دینی 🌷بیایید از ابتدا در جهت تحکیم بنیانهای اعتقادی  و فکری خود کوشا بوده و در تقویت ورشد عقلانی آنها تلاش کنیم .
داشتن تغییر موضع های و تغییر رنگهای پی در پی و متوالی ،در جریانات سیاسی و دنباله رو این و آن شدن های نا آگاهانه، چیزی جز آسیب و تخریب سازمان فکری و اعتقادی مردم و کم فروغ شدن پرتو مبانی دینی در سطح جامعه ، ارمغان دیگری نداشته و نخواهد داشت.

🌺 پر واضح است کسانی که از بنیه و پایۀ محکم دینی و اعتقادی بر خوردار نیستند در امور سیاسی نیز متزلزل خواهند بود 🌺 چرا که ارکان اصلی فعالیت های سیاسی بر محور دین و دین مداری میچرخد و بس به تعبیر دیگر:🌻  آنان که قوام دینی قابل قبولی دارند ، در حرکتهای سیاسی یا اشتباه نمیکنند و یا کمتر اشتباه مینمایند.🌻
بی اطلاعی از خمیر مایه های دینی ،سیاست بازی های کور و نا آگاهانه ، موجب پیدایش پیمان شکنانی نظیر ناکثین (جنگ طلبان جمل) و کج فهمانی همچون مارقین(شیوخ سطحی نگر نهروان) و ستمگران دین ستیزی مثل قاسطین(معاویه و فرزندان اُمیّه) شده و دین و دنیای مردم را به باد میدهد.

حُسن ختام:
با تقویت بنیه های دینی ،گرایشات سیاسی موافق و منطبق بر دین را اتخاذ نماییم انشاءالله

!

اراده و اختیار در انسان

دو واژۀ «اراده» و «اختیار» کاربردهای مختلفی دارند و غفلت از اختلاف بین آندو ،موجب خلط و اشتباه میگردد از این روی نخست به موارد استعمال هر یک اشاره میکنم:

🌑اراده : 🌑
واژه اراده معنای عامی دارد که تقریبا 👈مترادف با دوست داشتن و پسندیدن است 👉 و به همین معنی در مورد خدای متعال نیز بکار میرود.
معنای اخصی که برای اراده ذکر شده این است👈 که اختصاص به موجود عاقلی مثل انسان دارد 👉 و آن عبارت است از: تصمیمی است که از ترجیح عقلانی انسان نسبت به انجام ویا عدم انجام کاری نشأت میگیرد و به این معنی در باره حیوانات بکار نمیرود 👈 طبق این معنی کار ارادی مترادف با کار تدبیری و در برابر کار غریزی و التذاذی خالص که غیر ارادی میباشند قرار میگیرد .👉

حقيقت اين است که اراده نيرويي در وجود انسان است که مربوط به بُعد حيواني اوست.

🌑 اختیار: 🌑
اختيار نيرويي است که مربوط به بُعد انساني است.
واژه اختیار نیز معنای عامی دارد که 👈در مقابل جبر محض قرار میگیرد و👉 معانی مختلف آن عبارت است از این که:

1) فاعل ذی شعوری کاری را👈 بر اساس خواست خودش و بدون اینکه مقهور و مجبور توسط فاعل دیگری واقع باشد انجام بدهد . 👉

2) انسان که دارای 👈دو نوع گرایش متضاد میباشد میتواند یکی را بر دیگری ترجیح داده و انتخاب نماید و به این معنی مساوی با انتخاب و گزینش میباشد 👉

به تعبیر دیگر: انسان 👈در انجام کارهاییکه بر اساس گرایش درونی خود صورت میدهد ، صاحب اختیار است 👉 و تحت فشار و تهدید و اجبار، کاری را انتخاب و یا بر عکس کاری را رها نمیسازد.

3) معنای سوم اختیار این است که انتخاب کار، 👈در اثر محدودیت امکانات و یا در تنگنا واقع شدن فاعل نباشد 👉طبق این معنی کسی که در زمان قحطی برای ادامه حیاتش ناچار شود که از گوشت مردار بخورد کارش اختیاری نخواهد بود هر چند طبق اصطلاحات دیگر اختیاری نامیده میشود

عالیترین مراتب اختیار، مخصوص به خدای متعال است زیرا نه تنها تحت تاثیر هیچ عامل خارجی قرار نمیگیرد بلکه از تضاد گرایشهای درونی هم منزه است .
 اما موجوداتی مانند انسان دارای مرتبه نازلتری از اختیار هستند و کم بیش اراده آنان تحت تاثیر عوامل بیرونی و درونی شکل میگیرد.

انسان مسؤول کارهاي خود است، ولی اين خداوند متعال است که او را مسؤول کرده است. نه آنچنان که معتزله براي اثبات عدل الهي گفته اند: انسان به خود وانهاده شده و نه آنچنان که اشاعره براي اثبات توحيد افعالي گفته اند که: کارهاي انسان را خداوند اراده مي کند و انسان اختياري از خود ندارد، بلکه خداوند به او قدرت اختيار را داده و به او اجازه داده است که اعمال خود را از طريق تدبّر و اختيار خود انجام دهد.

اینکه گفته میشود:
خداوند اختیار را در انسان قرا داده تا وی ارادۀ خیر و یا شرّ کند ، درست نیست و این دقیقاً نظر اشاعره و جبریّون میباشد. خداوند در قرآن میفرماید:
ا أَصابَكَ‏ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللَّهِ وَ ما أَصابَكَ‏ مِنْ سَيِّئَةٍ فَمِنْ نَفْسِكَ وَ أَرْسَلْناكَ لِلنَّاسِ رَسُولاً وَ كَفى‏ بِاللَّهِ شَهيداً (نساء 79)
« آنچه نيكى و نعمت و خوشى بتو برسد از جانب خداست و  👈آنچه بدى و نقمت و زحمت بتو برسد از جانب خود توست»‏👉

🙏پس این گفته درست نیست که :
هرنوع ارادۀ انسان در طول ارادۀ خدا قرار دارد حتّی ارادۀ انجام گناه.🙏

درجای دیگر میفرماید:
إِنَّا هَدَيْناهُ السَّبيلَ إِمَّا شاكِراً وَ إِمَّا كَفُوراً (انسان- 3)

«ما راه را باو نشان داديم و طريق را براى او روشن ساختيم (تا اينكه شناختن حق از باطل براى او مقدور و متمكن باشد و راه خير و شرّ را بوسيله دين و ادلّه عقل و شرع كه براى عموم مكلّفين تعميم دارد نمايانديم) و او مختار است كه يا بحسن اختيار خود شكر خداى تعالى را (كه اعتراف بنعم اوست) بجاى آورد (و بدين سبب بحق برسد) و يا نعم خدا را كفران كند (و احسان او را منكر شود و در اينصورت از راه صواب دور و گمراه باشد و بحسب اختيارش مجازات گردد).»

 لذا این خود انسان است که میتواند با استفاده از رهنمود های انبیاء و با مراجعه به عقل خود ،طالب نفع و مصلحت باشد( با انتخاب راه خیری که خداوند نشانش داده) ویا میتواند نفع و مصلحت را رها کرده و با عدم استفاده از رهنمود های انبیاء و عدم پیروی از دستور العمل های عقل ، راه شرّ را انتخاب کرده و منفعت ، مصلحت و سعادت خود را تباه سازد.

اراده اعم از اختيار و جبر است؛ در هر اختياري اراده موجود است، همچنان که در انجام هر فعل جبري اراده موجود است، اما در هر اراده اي اختيار موجود نيست.

به عنوان مثال: هنگامي که 👈 من، خودم بدون دخالت هيچ عامل غير ازخود، از جا برمي خيزم و حرکت ميکنم فعلي اختياري انجام داده ام،👉 اما اگر به تهديد کسي حرکت کردم، گرچه به هر صورت با اراده ي خود حرکت کرده ام، اما در اين فعل عاملي ديگر غير از خود مؤثر بوده است؛ چنين فعلي فعل جبري است.

زماني هم ممکن است فرد ديگري مرا کشان کشان ببرد، به طوري که من نتوانم بر او غالب شوم، چنين فعلي نه اختياري و نه جبري، نه ارادي و نه غير ارادي است،👈 بلکه اين فعل، اصلاً کار من نيست،👉 فعل ديگري است. پس فعل انسان به دو قسم فعل ارادي و فعل غير ارادي تقسیم میشود.

هر چه دخالت عامل بيگانه در فعلي بيشتر باشد از ميزان اختياري بودن آن کاسته و بر جبر آن اضافه شود. و برعکس، هرچه تأثير عوامل بيگانه در فعل انسان کمتر باشد اختياري بودن آن بيشتر و جبري بودن آن کمتر مي گردد.

 با توجه به اين که انسان بین (اولئک کالأنعام بل هم أضلٌ) و (انّي جاعلُ في الأرض خليفة)قرار دارد مي توان نتيجه گرفت که 🔴 انسان ها در هر مرتبه از فعليت وجودي که باشند صاحب اراده هستند خواه فعليت آنها صرفاً در مرتبه ي حيواني آنان باشد، خواه در مرتبه ي خليفةاللهي 🔴، 🌑اما همۀ انسانها صاحب اختيار نيستند،🌑 بلکه تنها انسان هايي که از مرتبه ي حيواني خود فراتر رفته و در مرتبه ي انسانی خود بالا مي روند صاحب اختيارند، بطوریکه هر په میزان بالا رفتن در پلکان وجودي انسانيت بیشتر باشد، ميزان اختيار وی نیز بالاتر خواهد بود.

البته اهميت اختيار انسان در اين است که با وجود امکان ميل به شر، انتخاب خير مي کند.

آیا جنایت کربلا و جنایات داعش و گناهان کبیره زنا و لواط و...  در طول اراد ه خداست...یعنی ابتدا خدا خواسته آنان چنی جنایاتی مرتکب شوند؟
پاسخ:
ربوبیت مطلقه الهى بین معنى است كه مخلوقات در همه شئون وجودى، 👈وابسته به خداى متعال هستند و وابستگی هایى كه به یكدیگر دارند سر انجام، به وابستگى همه آنها به آفریننده، منتهى مى‏شود و اوست كه بعضى از آفریدگان را بوسیله بعضى دیگر اداره مى‏كند 👉و روزى خواران را بوسیله روزی هایى كه مى‏آفرینند روزى مى‏دهد، و موجودات ذى شعور را با وسایل درونى (مانند عقل و سایر قواى ادراكى) و با وسایل بیرونى (مانند پیامبران و كتب آسمانى) هدایت مى‏كند و براى مكلفین، احكام و قوانینى وضع، و وظایف و تكالیفى تعیین مى‏كند.


همه امور جهان در اختیار خدا بوده و هیچ موثّری غیر از خداوند در عالم وجود ندارد. اما اگر هر فعل و حرکت و هر اثری که در جهان هستی است همه از اراده و مشیت خدا سرچشمه می گیرد (خداوند آفریننده همه چیز، و حافظ و ناظر بر همه اشیاست) به این معنا نیست که ما در اعمال خود مجبوریم؟

و اگر انسان ها در اعمالشان مجبور باشند نه بعثت انبیاء و نازل شدن کتب آسمانی مفهوم داشت، و نه تکالیف دینی و تعلیم و تربیت، همچنین پاداش و کیفر الهی نیز نامفهوم و خالی از محتوا می شد.

خداوند در قرآن کریم همانگونه که می فرماید: «و ما تشاؤون الّا أن یشاء الله ربّ العالمین» «نمی توانید چیزی را اراده کنید مگر اینکه پروردگار جهانیان آن را بخواهد.» (تکویر: 29؛ انسان: 30)
در مقابل، به این نکته نیز اشاره می کند که: «و ان لیس للانسان الا ما سعی»، «و برای انسان بهره ای جز سعی و کوشش او نیست.» (سوره نجم، آیه 39).

بنابراین آیه قرآن و آیات و روایات فراوان دیگر، انسان دارای آزادی اراده است، ولی 🔴چون آزادی اراده و قدرت بر انجام کارها را خداوند به ما داده است، اعمال ما مستند به اوست 🔴 🌑بی آنکه از مسؤولیت ما در برابر کارهایمان بکاهد🌑.

✔️او اراده کرده است که ما اعمال خود را با آزادی انجام دهیم. بنابراین اراده انسان در طول اراده خداوند قرار دارد و نه در عرض آن. این همان چیزی است که در لسان ائمه معصومین علیهم السلام با عنوان «امر بین امرین» از آن یاد شده است: «لا جبر و لا تفویض و لکن امر بین امرین.✔️

پس آنچه قاتلین کربلا و جنایتکاران داعش انجام میدهند از آن جهت که آزادی ، اراده ، انتخاب و قدرت بر انجام  کارها را خداوند به ماو آنها داده است، مستند به خداست ( از این نظر که ارادۀ ما انسانها ،مخلوق و آفریدۀ خداست و یا به تعبیری بهتر ا، رادۀ انسانها زیر مجموعۀ کوچکی از ارادۀ بلند مرتبۀ خداست) لذاجنایت قاتلین حضرت حسین ع در کربلا و جنایات داعش در سوریه و عراق ،دو جنبه دارد:

1) اینکه آنها اراده بر انجام کارها را از خدا دارند بنحوی که  ارادۀ آنها ،مخلوق و آفریدۀ خداست.

2)اینکه ارادۀ انسان نیز ذو وجهین است بدین معنی که:
انسان هم میتواند اراده به انجام کار خیر کرده و سعادت دنیا و آخرت خود را رقم زند و هم میتواند اراده به انجام کار شرّ نموده و خَسرالدنیا  و الاخره گردد.

هرچه کنی به خود کنی      گر همه نیک و بد کنی

پس ارادۀ خداوند هرگز به انجام کاری که خود، آن را زشت معرفی کرده است تعلق نمیگیرد لذا جنایتکاران و گناهکاران ، از اراده  و اختیاری که  خداوند به آنان داده است سوء استفاده کرده و در مسیر شیطانی بکار میبرند.